در فایلهایی که به پیوست می باشد توضیح کاملی درباره تنظیم و ساختار نگارش مقاله با مثال آورده شده است.توصیه می کنیم حتما دانلود بفرمایید و از مطالب آن نهایت استفاده را ببرید.
برخی از سئوالات بازاریابی شامل بحث کالا و خدمات ، تبلیغات، استرتژی بازاریابی، تخفیفات، طراحی محصول و.... را می توانید از فایل پیوست دریافت نمایید.
امروزه، سرمایه اصلی بسیاری از کسب و کارها، نامهای تجاری آنهاست، برای دهه ها، ارزش یک شرکت بر حسب املاک، سپس داراییهای ملموس، کارخانه ها و تجهیزاتش اندازه گیری می شد. با این حال، اخیرا به این نتیجه رسیده اند که ارزش واقعی یک شرکت، جایی بیرون از آن، یعنی در اذهان خریداران بالقوه قرار دارد.
زیاد شنیده ایم که روابط عمومی هنر هشتم است. روابط عمومی قلب سازمان است. روابط عمومی فلان دستگاه برگزار میکند، تبریک و تسلیت میگوید و....
در همه ی این مصادیق که نمونه های دیگر آن را خود در جامعه سراغ دارید کلی گویی در تعریف روابط عمومی و وظایف آن حرف اول و آخر بوده و اگر هم جایی خوب تعریف شده ، بیشتر جنبه های اداری و سازمانهای دولتی آن بوده است.
همین حالت با کمی تفاوت در بازار یابی هم صدق میکند. پندار عمومی از بازار یابی و روابط عمومی نه آن چیزیست که باید باشد و آن چیزیست که در کار می آید.
غالبا" به روابط عمومی به عنوان شخص یا واحدی که وظیفه اش بزرگ کردن لایتناهی سازمان است و به بازاریاب یا واحد بازار یابی به عنوان شخص یا واحدی که بنا دارد بفروشد نگاه میکنیم . حال آنکه هر دو فراتر ازاینها توان عمل دارند.(هرچند ممکن است در وظایف خود موارد شمرده شده را نیز به عنوان بخشی از فعالیتها جای داده باشند. )
واین موفقیت چگونه نصیب این شرکت شده است ؟
زمانی که افزایش میزان فروش، هدف نهایی تبلیغات، بازاریابی کالاها و خدمات مصرفی شده، تمایز میان اهداف تبلیغات و بازاریابی در پرده ابهام قرارگرفته است. تبلیغات (که بخشی از بازاریابی است) بیشتر بر جنبه تاثیر روانی، یعنی »ترجیح دادن برند« تکیه دارد. علاوه بر آن، بازاریابی تمام بخشهای دیگر فعالیت فروش، (ازجمله تبلیغات) را پوشش می دهد. هریک از این دو فعالیت بخشی از روند حرکت کالا (یا خدمات) از مکان تولید تا محل مصرف به شمار می آید.
هر سازمانی با صرف منابع مالی و سرمایههای انسانی و داشتن اطلاعات و دانش فنی به تولید خدمت و محصولی مبادرت میورزد، اگر مشتریانی پیدا کنند تا بتوانند محصول خود را یکبار به او بفروشند و رضایت او را به طوری جلب کنند که خرید خود را تکرار کرده و دیگران را ترغیب به خرید کنند، سازمان به سودآوری میرسد و امکان ادامه حیات خواهد داشت، در غیر این صورت، سازمان دچار عاقبت دایناسورها خواهد شد.
هرگونه فعالیت کوتاهمدت روی مصرفکنندگان نهایی است که باعث افزایش ارزش محسوسی برای محصول یا نام محصول شود. ارزش محسوسی که به وسیله پیشبرد فروش ایجاد میشود، ممکن است به صورتهای مختلف مانند پرداخت مجانی بابت پست کردن، نمونههای مجانی، کم کردن قیمت و یا به ازای یک عدد خرید، یک عدد مجانی دادن، باشد. در آمریکا استفاده از کوپنها، مرسوم است. منظور از پیشبرد تجاری، تحریک و تشویق مشتریان، برای افزایش تقاضا است. پیشبرد فروش برای افزایش موجودی کالا در کانالهای توزیع جهت جلب واسطهها و بهبود تلاشهای ایشان برای فروش طراحی میشود.
رکن سوم: تهیه استراتژی